ترکیب تولید ناخالص داخلی GDP کل دنیا در سال 2007 ( آمار جدید تری را هنوز بدست نیاورده ام) بصورت زیر بوده است:
همانطور که می بینید سهم بخش خدمات سهم غالب است و اهمیت خود را به رخ می کشد.
وقتی به GDP اقتصادهای ملی هم در همین سال نگاه می کنیم، می بینیم که بخش خدمات سهم جدیی را بخود اختصاص داده است.
درصد سهم خدمات در GDP کشور
91 هنگ کنگ
86 لوگزامبورک
78 آمریکا
75 انگلستان-بلژیک
69 مکزیک-آلمان- استرالیا
65 سنگاپور-سوئیس-هلند- برزیل
60 ترکیه-کرواسی
54 هند-فیلیپین
44 مالزی- تایلند- شیلی
40 اندونزی – چین
35 امارات متحده عربی
خدمات غیر از افزایش درآمد سرانه جوامع کمک شایانی به اشتغالزایی می کند. خدمات مالی، توریسم، درمان،
آموزش، خدمات صنعتی و تجاری و ... از جمله کسب و کارهایی هستند که فرصتهای شغلی زیادی را در اقتصادهای
ملی ایجاد می کنند . خصوصا اینکه این شغلهای جدید عمدتا فارغ التحصیلان دانشگاهی را تقاضا می نماید . در واقع
طبقه متوسط جوامع در حال توسعه که طرف عرضه بازار کار را تشکیل می دهند می توانند تامین کننده نیازهای بخش
خدمات باشند.
حتی شرکتها هم در استراتژیهای میان مدت یا بلند مدت خود تمایل به افزایش درآمد ناشی از خدمات را در سبد در آمدی
خود را نشان داده اند. شرکت جنرال الکتریک در دوران مدیریت جک ولش تلاش نمود که سهم در آمد خدمات را از 20 درصد
تا 80 درصد افزایش دهد و برای اینکار مجبور به اقداماتی انتقاد برانگیز(در زمان خود) از جمله فروش کارخانه های لوازم خانگی شد.
شرکت IBM نیز در سالهای 2002 به بعد مرکز توجه خود را معطوف به افزایش سهم بخش خدمات رد سبد درآمدی خود نمود
بطوریکه در سال 2007 54.8 درصد از درآمد 98.9 میلیارد دلاری این شرکت ناشی از خدمات بود.
موفقیت IBM در افزایش سهم بخش خدمات در سبد درآمدی اش ناشی ازموارد زیر است:
• تمرکز بر ضروت تغییر خط مشی های کسب و کار و فرهنگ سازمانی
• شنیدن نیازها ، خواسته ها و انتقادات مشتریان
• ظرفیت سازی و توسعه منابع در داخل و خارح سازمان
• پذیرش ریسک ناشی از این تغییر استراتژی
همانطور که IBM برای رسیدن به هدف خود بستر سازی نمود. اقتصادهای ملی هم برای توسعه بخش خدمات باید پیش
فرضها یا بسترهایی را آماده کنند.
ادامه دارد.............